۱۳۸۸/۰۹/۲۴

پس از چندي ....



زمان بسياري گذشت .
شغل ام را عوض كردم  و جديدا در مكان شغل جديد اينترنت وصل شد. اتفاقاتي در اين مدت افتاد :
13 آبان : شعار دادند چه سرخها و چه سبزها اما سرخها مسلح بودند و سبز ها كتك خوردند
16آذر : از روز قبلش سبز ها رو زدند و همان روز هم زدند و فرداش هم زدند و خلاصه قصد سه روز كرده بودندو بعد از آنهم صداو سيما فيلمي نشان داد كه در آن عكس آقاي خميني را پاره ميكنند  و خلاصه همه ناراحت شدند و به تيريج قباي همه بر خورد و خلاصه سر همين هم ريختند تو خيابونها و شعار و داد و بيداد و .... و قرار گاشتند كه اينبار دهه بگيرند و از يه هفته جلو تر هم رفتند پيشواز محرم تا بدنهاي سبز هارا سياه كنند و آنها را بگيرند و ببرند و بزنند و بكشند و بعد هم مجوز ختم ندهند .

جالب است آقا ميگويد همه آرام باشند اما فقط سبز ها آرامند . از آنطرف هم ميگويند سبزها ميخواهند امام را نابود كنند بعد از اين طرف به نوه امام توهين ميكنند موسسه تنظيم و نشر آثار امام را مورد هتك قرار ميدهند ، ياد نوشته كتاب گفته هاي امام فتادم آنجا كه ميگفت : "گر عكس مرا پاره كردند و به من توهين كردند با من بودند شما آرام باشيد " اما حالا انگار عكس خدا رو پاره كردند .اينها خدا و پيامبر و قرآن و همه فرايض را حتي ولايت امير المومنين را به حكومت س ع خ وابسته ميدانند . كاشكي نگاهي هم به حكومتهاي شيعي قبل از خود مي انداختند و به علل سقوط آنها فكر ميكردند.


من مسلمانم
             قبله ام كعبه خالي و ساده و سنگي
مهرم خاك
             من وضو با آب پاك و مطهر ميگيرم
و به اميد نو رو به سمت جنوب كمي غرب
قد به قد قامت سرو
سر به افتادگي موج  دل به نور كعبه خالي ....
قنوتم نور را ميخواند و حسين اين باب است و علي راهنما و محمد
عرصه ، آسمان و خدا در قلبم
و اين دو ركعت با خون به پايان ميرسد
السلام عليك يا حسين و رحمة الله و بركاته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دانستن نظراتتان خوشحال خواهم شد . اگر با نام باشد بیشتر