۱۳۸۸/۰۶/۰۸


سلام اوضاع خوب نبود ؟شب و روز 5 شنبه ابری بود با کمی رعد زود گذر اما در انتهای شب اوضاع بدتر شد رعد ها زیاد شد و بلاخره ضربه زد . اوضاع فجیع شد . قناری دیوانه شده بود خودش را به قفس میکوبید ، بلبل لورده شد . خیلی بد بود روز آدینه هم اگر مالک نمی آمد ادامه پیدا میکرد.. خدا پدر مالکه را بیامورزد آمد و تهدید کرد و همه چیز را خوب کرد.
شنبه بهتر بود نم نم باریدن گرفت از هر دو طرف آشنایی بیشتر شد. ازش عذر خواه هستم
اما بگذار تا بگذریم : کود مان تاه شد. آن قبل از اجازه معرفی کرده ، بعد هم در اعلانات عمومی می گوید که بهترینها هستند و آن قبلی ها هلو و ... بودند. خدا را شکر دیشب دانستم قصای را از قاضی جداکردند . آن پرنده کش را از مسند برداشتند . خدا یا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند . راستی شقایق سهراب را از هشت کتابش بیرون کشیدم تا ندایی باشد برای نیستان مولوی و یا سهرابی برای فردوسی حکیم و محسنی باسذ سقط شده از فشار در ودیوار و یا روح الامینی باشد آمیخته با مریم پاکبزه و یا ترانه ای باشد برای اهالی دین موسی و...هزاران شقایق دیگر با ید ازین هشت کتاب بیرون کشید در برابر این هزار دستان ا.ن
به یاد شیخ ینام مع الحجر افتادم . آن شیخ از خود منتهی وآن پیر در جان منجلی وآن یار بی قرار آن آگاه از اسرار را روزی مریدی پرسید از کود ، تاه آن . شیخ لختی سکوت فرمود و سپس سر بزیر انداخت و سری به تاسف جنبانید و گفت : کرد آن چه کرد.
ودر کتب اسفار از عهد قبیل نوشتند که روزگاری روزبه ، در عهد بعد از رسول آخرین بر مسجد نشسته دیدند و ازو از شاه پرسیدند در بند ایادی آن خر فروش و او سر جنبانید و به تازی هم گفت : کردند آنچه کردند .(و امروز نیز با فرزندان آن شاه چنین کردند)
خداوندا قبول فرما از ما لعن ایشان را که بر اهل عبا چنین کردند.
با امید به طلوع طالع سعادت در این دشت جهالت و توبه ارباب قدرت و اعلان نمایه بر در گاه پذیرنه توبه بّاشد تا ان بزیر باشدو جمهور سوار...
ودر عهدین این آمده است که روزی کلمه خواهد آمد و آزادی را خواهد آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دانستن نظراتتان خوشحال خواهم شد . اگر با نام باشد بیشتر